برندسازی و یا طراحی برند، یک موضوع شفاف و واضح نمی باشد- تمامی نشریات و صدها کتاب درباره این موضوع نوشته اند، در هر صورت به صورت خلاصه شما باید یک برند را به عنوان یک سازمان، سرویس و یا محصول آن همراه خصوصیتی توضیح دهید که توسط درک مخاطبین این تجارت شکل گرفته است. توجه داشته باشید، این مورد را نیز باید اشاره کرد که طراحان نمی توانند یک برند را بسازند- این تنها مخاطبین هستند که در شکل گیری یک برند موثر هستند. یک طراح تنها پایه های ساخت و طراحی برند را شکل می دهد.
خیلی از مردم اعتقاد دارند که یک برند شامل عوامل اندکی است- رنگ، فونت، لوگو، شعار و شاید اندکی هم موسیقی. در واقع، مفهوم برند خیلی پیچیده تر از این موضوع می باشد. شاید شما به یک برند، "تصویر شرکت و تجارت" بگویید.
ایده پایه و مفهوم اصلی در پس این "تصویر شرکت و یا تجارت" این است که هر کاری که یک شرکت انجام می دهد، هرچیزی که دارا می باشد و هر چیزی که تولید می کند باید انعکاسی از ارزش ها و اهداف کلی تجارت خود باشد.
پایداری در این ایده اصلی و عمده است که یک شرکت را می سازد، نشان می دهد که به چه منظور ثابت قدم مانده است، به چه مواردی اعتقاد دارد و برای چه چیزی به وجود آمده است. برند و طراحی برند تنها به رنگ، فونت، لوگو و یک شعار ختم نمی شود.
برای مثال به یک شرکت IT مشهور نگاه کنید: APPLE. اگرچه آن ها دارای برند مردمی نمی باشند، اما مفهوم برندشان یکسان باقی مانده است و دارای تصویر بزرگی در سراسر دنیا هستند.
APPLE فرهنگ انسانی و اخلاق و منش های معقولی را در شرکت و طراحی برند خود رعایت می کند که توسط عموم مردم مشخص گردیده است. این ارزش های تجارت اسنادی از کارهایی که انجام داده اند، نوآوری محصولات شان و تبلغات شان می باشد. APPLE یک برند انسانی است که به مردم مربوط است و به آن ها ارتباط دارد- زمانی که مردم از سرویس ها و محصولات شان استفاده می کنند، خود را بخشی از این برند و تجارت حس می کنند، مانند اعضای یک قبیله. این ارتباطات حسی است که برندشان را موفق ساخته است- نه اینکه موفقیت شان بر اساس محصولات و یا طراحی لوگو شان باشد.